نهایت داستان سرایی در بازاریابی برای تبدیل شدن به یک برند قدرتمند

داستان سرایی در بازاریابی

زیر گنبد کبود، در یک شهر شلوغ، برندی بود که هیچ‌کس او را نمی‌شناخت. می‌پرسید چرا؟

چون بلد نبود داستان برندش را به گوش مردم برساند.

بیایید برگردیم به کودکی، احتمالا هرکدام از ما، حداقل یکی از داستان‌هایی که مادرمان برایمان می‌گفت را به خاطر داریم و شاید همان داستان‌ها را برای بچه‌های خودمان هم تعریف کنیم.

 تابحال فکر کردید چه رازی در قصه‌گویی هست که تا این حد داستان را در ذهن ما ماندگار می‌کند؟

این راز، دقیقا همان تکنیک‌های داستان سرایی یا استوری تلینگ (Storytelling) است که خیلی از برندهای بزرگ از آن استفاده می‌کنند تا برندشان را در ذهن مخاطب ماندگار کنند. پس از خواندن این مقاله یاد می‌گیرید که با استفاده از داستان سرایی یا استوری تلینگ، هورمون اوکسی‌توسین را در مغز مخاطب افزایش دهید، تعامل بسیار بیشتری در رسانه های اجتماعی به دست بیاورید و در نهایت جایگاه یک برند خاص و قابل اعتماد را در ذهن مخاطبان‌تان پیدا کنید.

 

در مقاله افزایش فالوور با تولید محتوا نیز تاکید کردیم که یک روش فوق‌العاده موثر جهت افزایش فالوور، استفاده از داستان گویی است. حالا در این مقاله، قدم به قدم نحوه داستان گویی یا همان استوری تلینگ را فرا می‌گیرید.

داستان سرایی در بازاریابی چیست

داستان سرایی یا استوری تلینگ چیست؟

استوری تلینگ یا همان داستان‌سرایی، هنر تصویرسازی واقعیات است. دقیقا مثل این می‌ماند که دارید با کلمات نقاشی می‌کشید. در واقع، شما در قالب ماجرایی دنباله‌دار، پیام خاصی را به خواننده منتقل می‌کنید و او می‌تواند از طریق تجسم کردن آن واقعه، با ماجرای شما ارتباط برقرار کند و از آن تاثیر بگیرد.

اما اصلا داستان ‌سرایی در کسب‌ و کار و بازاریابی ما چه نقشی دارد؟ چطور باید به داستان‌گویی به عنوان یک تکنیک برندینگ نگاه کنیم؟

 

نقش داستان سرایی در بازاریابی چیست؟

طبق تحقیقات علمی، زمانی که افراد داستانی را می‌شنوند، خودشان را جای شخصیت‌های آن داستان می‌گذارند و با آنها احساس همدلی و همذات‌پنداری می‌کنند. علاوه بر این، داستان سرایی هورمون اوکسی‌توسین را در مغز افزایش می‌دهد. این هورمون دقیقا همان هورمونی است که زمان عشق ورزیدن، خوشحالی و بغل کردن تولید می‌شود. برندها از همین قانون علمی-روانشناسی در برنامه بازاریابی‌شان استفاده می‌کنند تا روی مشتریانشان تاثیر بیشتری بگذارند.

 

نقش داستان سرایی در افزایش فروش

به طور کل استوری تلینگ یا داستان سرایی در بازاریابی مزایای زیر را دارد:

  • مشتری را با برند درگیر می‌کند و ارتباط عمیق‌تری با او می‌سازد.
  • شخصیت برند شما را از حالت رباتی دور می‌کند و انسانی‌تر به نظر می‌آیید. در نتیجه اعتماد بیشتری کسب می‌کنید.
  • داستان‌ها قابلیت ویروسی شدن دارند، به این صورت که زبان به زبان نقل می‌شوند. این خاصیت می‌تواند بازاریابی دهان به دهان را تقویت کند و افراد بیشتری شما را به اطرافیانشان معرفی کنند. (افزایش آگاهی از برند)
  • 92% افراد در تحقیقات اعلام کرده‌اند که به تبلیغات داستانی بیشتر توجه می‌کنند.

 

یک داستان جذاب چه ویژگی‌هایی دارد؟

اینکه خواننده داستان، به داستان شما صفت “خوب” یا “بد” بدهد به نظر خودش بستگی دارد. اما به طور کل چند ویژگی وجود دارند که از بایدهای یک داستان به یاد ماندنی به شمار میروند.

 

داستان شما باید:

  • سرگرم‌کننده باشد: داستان باید طوری باشد که مخاطب به شنیدن ادامه آن علاقه داشته باشد.
  • آموزنده باشد: داستان خوب، به اطلاعات مخاطب چیزی اضافه می‌کند.
  • جهانی باشد: هر خواننده‌ای از هرجای دنیا که داستان شما را می‌خواند باید آن را درک کند.
  • ساختارمند باشد: داستان خوب ساختار منظم دارد، روان است و پیام اصلی را به خوبی منتقل می‌کند.
  • ویروسی باشد: آنقدر داستان شما جالب و یا جنجالی باشد که دهان به دهان بچرخد و توسط افراد مختلف به اشتراک گذاشته شود.
  • به یاد ماندنی باشد: داستان خوب دارای ویژگی است. این ویژگی می‌تواند طنز، الهام‌بخشی و … باشد تا در ذهن مخاطب بهتر باقی بماند.
  • دارای یک شخصیت باشد: هر داستان، حول حداقل یک شخصیت می‌چرخد. در این صورت مخاطب می‌تواند خودش را جای شخصیت داستان بگذارد و احتمال اینکه به دعوت به اقدام شما عمل کند بیشتر می‌شود.
  • تضاد داشته باشد: وجود تضاد در داستان اساسی است. تضاد نشان می‌دهد شخصیت داستان با وجود چالش، می‌تواند مشکلش را حل کند. این مسئله مخاطب را به یاد چالش‌های خودش می‌اندازد و در نتیجه همدردی بیشتر می‌شود.
  • نتیجه داشته باشد: فارغ از نتیجه خوب یا بد، برای داستان‌تان پایان تعیین کنید. مخاطب را با ابهام باقی نگذارید و حتما در قسمت پایانی از دعوت به اقدام استفاده کنید.

 

پروسه و مراحل داستان سرایی در بازاریابی

 

1. شناخت روحیات مخاطب

صبر کنید! قبل از اینکه قلم دستتان بگیرید و شروع به داستان سرایی کنید نیاز دارید مخاطب‌تان را بشناسید. بهرحال شما برای دل خودتان قرار نیست داستان بنویسید. شما از استوری تلینگ استفاده می‌کنید تا بر مخاطب تاثیر بگذارید. مثلا داستان‌گویی برای نوجوانان با افراد میانسال و جوان تفاوت دارد. پس روحیات مخاطب را خوب بسنجید و طوری بنویسید که با پرسونای مخاطب‌تان بتوانید بهترین ارتباط را برقرار کنید.

استوری تلینگ در بازاریابی

2. مشخص کردن پیام اصلی داستان

داستان شما چه یک صفحه باشد چه 10 صفحه، باید یک پیام اصلی داشته باشد. شما قرار است در قالب داستان، پیامی را به خواننده بدهید. این به هدف شما برمی‌گردد. در هر داستان فقط باید 1 پیام اصلی داشته باشید. اگر سعی کنید چندین پیام را برسانید، مخاطب گیج می‌شود و از داستان شما لذت نخواهد برد.

هدف شما از داستان سرایی فروش محصول است؟ برندینگ است؟ دریافت لایک یا کامنت است؟ یا تشویق مخاطب با انجام هر کار دیگری است؟

آیا می‌توانید پیام اصلی داستان‌تان را بین 6 تا 10 کلمه بیان کنید؟

اگر نتوانید، یعنی داستان شما هیچ پیامی ندارد و در نتیجه هیچ تاثیری هم نخواهد داشت.

 

3. چه نوع داستانی می‌خواهید تعریف کنید؟

قبل از اینکه چیزی بنویسید دست نگه دارید!

اول از همه باید مشخص کنید که می‌خواهید با خواندن داستان شما چه حسی به مخاطب دست بدهد؟ این کار باعث می‌شود دقیقا نوع تاثیرگذاری داستان‌تان را تعیین کنید.

هدف شما از تاثیر نهایی که می‌خواهید بر مخاطب بگذارید می‌تواند به صورت زیر باشد:

مخاطب به انجام کاری انگیزش شود: در این نوع داستان، باید مراحل رسیدن به یک موفقیتی که در گذشته داشتید را تعریف کنید و بگویید که چطور مخاطبان‌تان می‌توانند چطور از شما الگو بگیرند. از بیان بیش از حد جزییات و اغراق پرهیز کنید تا مخاطب بتواند روی عملی که قصد دارید انجام دهد، متمرکز شود.

در مورد خودتان به مردم بگویید: در این نوع داستان باید از دستاوردها و شکست‌های گذشته‌تان به مخاطب بگویید. این روزها افراد با برندهایی که داستانشان را تعریف می‌کنند ارتباط نزدیک‌تری برقرار می‌کنند.

ارزش‌هایی را انتقال دهید: داستانی را تعریف کنید که دقیقا به احساسات، شخصیت‌ها و شرایطی اشاره کند که مخاطب با آن‌ها آشنایی دارد. در این حالت، افراد متوجه می‌شوند که چطور این داستان در زندگی خودشان نیز صدق می‌کند. این حالت مخصوصا زمانی اهمیت پیدا می‌کند که بخواهید راجع به ارزش‌هایی صحبت کنید که می‌دانید احتمالا مخاطبان‌تان موافق نیستند یا ممکن است متوجه نشوند.

مثلا اگر بخواهید به مخاطبان‌تان ثابت کنید که وطن‌پرستی متعصبانه را حکومت‌ها برای محافظت از خودشان ایجاد کرده‌اند و با ده‌ها مثال در تاریخ بگویید که هر نوع نژادپرستی باعث ضرر رسیدن به خود مردم می‌شود، باید از این حالت استفاده کنید.

ایجاد اجتماع یا به اصطلاح قبیله‌سازی کنید: داستانی تعریف کند که باعث شود مخاطب با شما بحث کند و داستان شما را به دوستانش ارسال کند. شرایط یا تجربه‌ای را بیان کنید که مرتبط با مخاطب باشد و مخاطب با خودش بگوید: “منم همینطور” . ایجاد احساس مشابه، اشتراک داستان شما را هم بالاتر می‌برد و در نهایت یک اجتماع از افرادی تشکیل می‌دهد که همه تجربیات مشابه دارند. در این نوع داستان، بی‌طرف و خنثی صحبت کنید تا انواع مخاطبان را جذب کنید.

آموزش بدهید: در مورد آزمون و خطاهایی که انجام دادید به مخاطب آموزش بدهید. اینطور مخاطب روش حل یک چالش توسط شما را یاد می‌گیرد.

 

4. دعوت به اقدام کنید

Call to action یا همان دعوت به اقدام، در واقع همان هدف اصلی شما از طرح داستان است. در پایان داستان انتظار دارید مخاطب چه اقدامی انجام بدهد؟

عضو خبرنامه شود؟ محصولی بخرد؟ پول اهدا کند؟

 

اهمیت دعوت به اقدام در استوری تلینگ

به عنوان مثال اگر هدفتان جذب مخاطب بیشتر و اجتماع‌سازی است، دعوت به اقدام شما باید به صورت زیر باشد:

این داستان را برای دوستانتان هم بفرستید

 

5. قالب انتشار داستان را مشخص کنید

داستان‌ها در قالب‌های مختلفی می‌توانند منتشر شوند، اما این کاملا به سلیقه و بودجه شما بستگی دارد. مثلا قالب داستان می‌تواند به شکل‌های زیر باشد:

نوشته: داستان می‌تواند در قالب رپورتاژ، پست وبلاگی، و یا کتابچه نوشته شود که کم‌هزینه‌ترین حالت ممکن است.

از طریق گوینده: در این روش یک گوینده داستان را تعریف می‌کند. مثلا ویدیوهای Ted Talks از این نوع هستند. بیان داستان توسط یک شخص سوم نیز تاثیر عمیقی بر شنونده دارد.

فایل صوتی (Audio): در این روش گوینده داستان را ضبط می‌کند و در قالب فایل صوتی منتشر می‌کند. مثل انواع پادکست که امروزه هم بسیار پرطرفدار شده‌اند.

دیجیتالی: در این روش، از قالب‌های دیجیتالی مثل ویدیو، انیمیشن، داستان‌های تعاملی، گیمیفیکشن (بازی‌سازی) و … استفاده می‌شود. البته این روش از همه پرهزینه‌تر است.

 

6. داستان را بنویسید

حالا که مخاطب را شناختید، پیام اصلی را مشخص کردید و دعوت به اقدام هم مشخص کردید، یک کاغذ قلم بردارید و با آرامش شروع به نوشتن کنید و جزییات را هم اضافه کنید.

 

7. داستان را منتشر کنید

و در آخر، مثل هر محتوای دیگری، داستان را در رسانه‌هایی که دارید منتشر کنید. بسته به قالب داستان رسانه‌تان را انتخاب کنید. مثلا اگر داستانتان به صورت نوشته است، بهترین مکان، وبلاگ، شبکه‌های اجتماعی و ایمیل است. یا اگر داستانتان گوینده دارد، می‌توانید لایو برگزار کنید یا در قالب ویدیو در اینستاگرامتان آن را منتشر کنید.

از داستان سرایی کجا استفاده کنیم؟

 

1. فروش مستقیم

هنگام ارائه توضیحاتی راجع به محصولات یا خدمات‌تان، هنگام صحبت حضوری یا تلفنی با مشتریان، هنگام پاسخ دادن به سوالات مشتریان در دایرکت‌های اینستاگرام، هنگام ارائه خدمات پشتیبانی و … از داستان گویی استفاده کنید. این کار سخنان شما را جذاب‌تر جلوه می‌دهد و مخاطب به شما اعتماد بسیار بیشتری می‌کند. در نتیجه شما را راحت‌تر به یاد می‌آورد و با شما احساس راحتی بیشتری می‌کند. در نهایت، همه این مزایای شگفت‌انگیز استوری تلینگ باعث افزایش چشمگیر فروش‌تان می‌شود.

 

2. کپشن‌های اینستاگرام

طبق الگوریتم‌های اینستاگرام، اگر فالوورهای شما، زمان بیشتری روی پست شما صرف کنند، احتمال این که پست‌تان به اکسپلور برود بسیار بالاتر می‌رود. داستان گویی در کپشن پست‌هایتان باعث می‌شود افراد، به ناخودآگاه تمایل داشته باشند داستان‌تان را بخوانند و در نتیجه زمان بیشتری روی پست‌هایتان صرف می‌کنند. این باعث رشد بسیار سریع‌تر شما در اینستاگرام خواهد شد.

 

در پایین 3 نمونه داستان آورده‌ام که برای پست‌ها و استوری‌های اینستاگرام نوشته بودم.

از بچگی به ما می‌گن باید بری دنبال پول تا وقتی بزرگ شدی، بدخت نشی.
چند نفر از اینایی که به خاطر پولدار شدن کنکور میدن، بعد از دانشگاه به پول میرسن؟ سیستمی که از ۸۰۰ هزار نفر، فقط در حد ۱۰ هزار نفر رو موفق می‌کنه!
کسایی که فقط به خاطر پول میرن تو بازار و مغازه می‌زنن، چند نفرشون واقعا به فروش خوبی می‌رسن؟ همین الان چند درصد مغازه‌ها فروش کمی دارن؟
چند نفر از کسانی که تنها هدف‌شون از راه‌اندازی یک استارتاپ، پول هست، موفق میشن؟
اما دنیا کار خودش رو می‌کنه. به این حرف‌های بی‌ارزش اهمیت نمی‌ده. دنیا فقط کسانی رو به اوج می‌رسونه واقعا روی دنیا تاثیر بزارن. فقط ایده‌هایی موفق میشن که بتونن تاثیر بزرگی روی مردم بزارن. (البته این تاثیر بزرگ، الزما اخلاقی نیست؛ همونطور که می‌بینیم بسیاری ایده مخرب وجود داره که بسیار موفق هستن)
اگر هدف اون ۸۰۰ هزار نفر این می‌بود که دنیا رو جای بهتری برای زندگی بکنن، همه ۸۰۰ هزار نفرشون موفق می‌شدن. (این رو با یکسری تحقیقات و اصول بیزنس می‌تونم اثبات کنم)
اگر در ناخودآگاه بچه‌ها این می‌بود که دنیا رو جای بهتری برای زندگی کنن، پول چند برابر حالت عادی براشون میومد.
این ایده‌ای هست که من دارم. تصمیم بگیرین دنیا رو جای بهتری برای زندگی کنین، چه در ایران باشین، چه در آفرقیا، چه در آمریکا، نه‌تنها به پول خوبی می‌رسین، بلکه احساس سرشار بودن رو هم تجربه می‌کنین.
هدفم گسترش صرفا یک جمله به ظاهر اخلاقی یا یک جمله انگیزشی نیست، هدف گسترش علم و واقعیت هست. تحقیقاتی که اکثر مردم از وجودشون آگاه نیستن، چون کسی آموزش‌شون نداده

احتمالا شما هم متوجه شدین که کسانی که خیلی اهل غیبت هستن، کسانی که هی راجع به ریز به ریز رفتارهای بقیه در مهمانی‌ها صحبت می‌کنن و قضاوت‌شون می‌کنن و … معمولا زندگی شیرینی ندارن.

چنین افرادی اصلا وقتی براشون نمی‌مونه که بخوان روی پیشرفت خودشون تمرکز کنن.

کسی که خودش رو دوست داشته باشه، اجازه نمی‌ده ذهنش درگیر این مسائل سمی بشه.

البته این از بچگی در ناخودآگاه خیلی‌ها وارد شده. زمانی که پدر و مادر دائما فرزندشون رو با بقیه مقایسه می‌کنن، زمان کنکور که تنها معیار موفقیت میشه یک عدد بی‌ارزش، و خیلی زمان‌های دیگه.

همه این‌ها باعث میشه این افراد، نتونن موفقیت دوستان‌شون رو ببینن. چنین افرادی نمی‌تونن از موفقیت بقیه خوشحال بشن، دست خودشون هم نیست. وقتی موفقیت یکی رو می‌بینن، ناخودآگاه حالشون بد میشه.

قطعا شما هم از خیلی‌ها شنیدین که تو این مملکت فقط با دزدی میشه ثروتمند شد. این نشون میده این افراد، به طور ناخودآگاه، از ثروتمند بودن بقیه ناراحت میشن. (متاسفانه تعداد چنین افرادی بسیار زیاد هست)

این فرد در یک شرکت استخدام میشه. چون نمی‌تونه موفقیت همکاراش رو ببینه، سعی می‌کنه زیرآب بقیه رو بزنه. یا هم در بهترین حالت فقط از موفقیت بقیه حرص می‌خوره. دیگه تمرکزی براش می‌مونه که بره دنبال یادگیری و پیشرفت؟

در نتیجه اون سازمان، (اون سیستم) راکد می‌مونه و همیشه درگیر مشکلات مسخره هست. حالا هزاران سیستم در یک کشور رو در نظر بگیرین. این زنجیره رو اگر ادامه بدین، متوجه میشین ریشه مشکلات ما، الزاما حکومت‌ها نیست. حکومت‌ها میان و میرن. ریشه‌های اصلی‌تری وجود داره که جای دیگه هستن. ریشه مهم‌تر، درون من و شما هست. (این رو ادامه نمی‌دم، فقط می‌خواستم بگم اهمیت یکسری چیزای به ظاهر کم‌اهمیت، خیلی کلیدی‌تر از اون چیزی هست که فکر می‌کردیم)

 فقط خودتون رو با دیروز خودتون مقایسه کنین. چیز جدیدی نسبت به دیروز یاد گرفتین؟ تجربه جدیدی؟ ۱ صفحه کتاب بیشتر؟

وارن بافت روزی ۵ ساعت مطالعه می‌کنه. جالبه واقعا.
مثلا کسی که مطالعه نداره، می‌گه بورس ریخت و تمام شد و … . در نتیجش پولش رو با ضرر از بورس برمیداره.
اما کسی که مطالعه داره و تحلیل متخصصین رو‌ می‌خونه، می‌دونه از لحاظ بنیادی، بورس رشد می‌کنه. در نتیجه سهامش رو نگه می‌داره و حتی بیشتر می‌خره تا میانگین کم کنه و بعد فقط صبر می‌کنه.
همونقدر که کتابِ خوب می‌تونه زندگی رو متحول کنه، کتابِ بد می‌تونه زندگی رو تباه کنه.
در درجه اول، نیاز هست که قدرت تصمیم‌گیری ما افزایش پیدا کنه و خطاهای ذهنی رو بشناسیم.
خطاهای ذهنی‌ در ذات انسان هست و اگر اون‌ها رو نشناسیم باعث میشه قضاوت‌های غلط بکنیم و در نتیجه تصمیمات اشتباه می‌گیریم.
.مثلا الان چند وقته دارم می‌شنوم که یکسری میگن «چه غلطی کردیم رای دادیم» یکسری دیگه میگن «غلط کردین رای دادین» و این ۲ گروه همش باهم در حال بحث هستن.
(فقط کافیه ذره‌ای اقتصاد مطالعه کنن تا بفهمن طرح‌های کلان اقتصادی در بهترین حالت، حداقل ۴۰ سال طول میکشه تا نتیجه بده.
فقط کافیه تحلیل‌های متخصصین واقعی رو مطالعه کنن تا بفهمن ضرری که از تصمیمات اشتباه داره به کشور میرسه، چند صد برابر اختلاس‌ها هست؛ اما هیچ کس بهش حتی اشاره هم نمی‌کنه.
اوج تفکرشون هم دیدن تحلیل‌هایی هست که در رسانه‌های جهت‌دار پخش می‌شه. چون مطالعه ندارن، نمی‌دونن رسانه‌های جهت‌دار چه تاثیری روی ناخودآگاه میزارن)
این دید اشتباه که باید رییس جمهور بیاد و معجزه کنه، باعث میشه به راحتی تصمیمات اشتباه بگیرن. (و به راحتی قول‌های یکشبه درست شدن همه چیز رو باور کنن)
شبیه همون کسانی که میان میگن یکشبه میشه پولدار شد و دوره‌هاشون رو می‌فروشن و خودشون رو ثروتمند می‌کنن.
اما اگر فردی مطالعه داشته باشه، می‌دونه کاندیدی که می‌گه میام و همه چیزو «در عرض ۱ سال» درست می‌کنم، دروغ‌گو هست؛ چون اصلا چنین چیزی شدنی نیست

می‌دونه فردی که ماشینش رو نشون میده و میگه من می‌تونم یکشبه پولدارتون کنم، دروغ‌گو هست. یک دزد هم یکشبه پولدار نمیشه و اول باید یکسری مهارت‌های دزدی رو یاد بگیره.

از کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» شروع کنین و چند بار بخونینش تا ملکه ذهن‌تون بشه تا بعد بتونین خطاهای تصمیم‌گیری رو از قضاوت‌هاتون حذف کنین و تصمیمات درستی بگیرین.

3. داستان برند

داستان برند مجموعه اتفاقاتی است که از ابتدا رقم خورده تا به تاسیس یک برند و یا تولید یک محصول ختم شده. داستان برند شما از مسیری می‌گوید که از اول طی کرده‌اید تا به اینجایی که الان حضور دارید برسید و شامل تمام پستی‌هایی و بلندی‌هایی است که تجربه کردید.

شاید خود شما هم تابحال داستان برندهای بزرگی مثل اپل، مایکروسافت و … را خوانده باشید و برایتان جالب باشد که این برندهای بزرگ هم زمانی کوچک بودند و از یک دفتر 10 متری کارشان را شروع کرده‌اند.

واقعیت این است که داستان‌ها الهام‌بخش هستند. مثلا در داستان برند نهایت یادگیری، من از شکست‌هایی که در کسب‌وکارهای قبلی خوردم برای مخاطب گفتم. علاوه بر این، تعریف کردم که چطور تجربیاتی که از کسب‌وکارهای گذشته کسب کردم باعث شد نهایت یادگیری را تاسیس کنم و برای کمک به رشد کسب‌وکارها، تخصص 5ماهه بازاریابی در رسانه‎‌های اجتماعی دانشگاه Northwestern را ارائه دادم.

مثلا در ابتدای صفحه تخصص بازاریابی در رسانه های اجتماعی دانشگاه Northwestern داستان ساخت این محصول آموزشی را بیان کردم.

اگر وب‌سایت دارید داستان برندتان را در صفحه “درباره ما” و اگر در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام فعالیت دارید می‌توانید داستان برند را در قالب یک هایلایت مجزا در صفحه‌تان قرار دهید.

مثلا من در صفحه درباره ما داستان تاسیس نهایت یادگیری را قرار داده‌ام؛ این که چرا تصمیم گرفتم نهایت یادگیری را تاسیس کنم.

برای نوشتن داستان برندتان می‌توانید سوالات زیر را از خودتان بپرسید:

  • – شرکت‌تان چگونه آغاز به کار کرد؟ چرا؟ تاریخچه برند شما چیست؟ چه زمانی شروع به کار کرد و تکامل یافت؟ چه چیزی آن را منحصر به فرد می‌کند؟ داستان شروع کسب‌وکارتان را بگویید
  • – چه چیزی برند شما را از بقیه متمایز می‌کند؟
  • – شرکت شما بر چه مشکلاتی غلبه کرده است؟ مردم عاشق این هستند که داستان‌هایی پیرامون موفقیت کمپانی‌ها را بشنوند
  • – آیا شرکت شما کاری انجام داده است که زندگی را برای جامعه بهتر کند؟ آیا مشکلات جامعه را حل کرده است؟
  • – یک روز عادی در شرکت‌تان چطور می‌گذرد؟
  • – آیا برند شما با یک مکان خاص یا منطقه‌ای که داستان‌های جالب و هیجان انگیزی دارد مرتبط است؟
  • – داستان پشت لوگوی برند شما چیست؟ هدف شما این است که کاری کنید برند شما برای مخاطبان هدف‌تان واقعی و دارای شخصیت به نظر برسد.
  • – آیا برند شما یک سخن گوی رسمی یا سفیر برند دارد؟ اگر این طور است، اساس این رابطه چیست؟ آیا داستان‌های خاصی در ارتباط با آن وجود دارد؟
  • – آیا داستان‌های سنتی مرتبط با برند شما وجود دارد؟ آن‌ها چه هستند و چرا برای برند شما اهمیت دارند؟
  • – آیا برند شما دارای مسکات است؟ داستانش چیست؟
  • – برند شما چه ماموریت و چشم‌اندازی دارد؟ برای رسیدن به چه هدفی می‌جنگد؟ علت آن چیست و چرا برای برند شما مهم است؟
  • – آیا برند شما در کارهای خیر شرکت کرده است؟ آیا به یک ارگان کمک کرده است؟ چرا؟ داستان‌های ماموریت اجتماعی کسب‌وکارتان را نشان دهید
  • – چه چیزی الهام‌بخش بنیان گذاران شرکت شما بوده است؟ آیا مشتریان داستان شما را پرمعنی تلقی می‌کنند؟
  • – چه چیزی باعث یک تصمیم/توسعه/تغییر هیجان انگیز در کسب‌وکارتان شد؟

 

4. داستان سرایی در بازاریابی محتوایی

استوری تلینگ در بازاریابی محتوایی نیازمند برنامه بلندمدت است. اینکه شما در محتوایی که تولید می‌کنید یک قصه‌گو به نظر برسید کار چندان آسانی نیست. اما با استراتژی‌های مختلف امکان‌پذیر است. مثلا یکی از این استراتژی‌ها استفاده از محتوای UGC یا همان محتوای تولید شده توسط کاربر است. از داستان‌ها و خاطراتی که مشتریان با محصولات و در کل برند شما داشته‌اند استفاده کنید. می‌توانید از خود مشتری‌ها درخواست کنید خاطراتشان با محصول را تعریف کنند و در ازای آن جایزه بگیرند.

یادتان نرود افراد عاشق شنیدن قصه هستند. با این کار هم از تکنیک استوری تلینگ (داستان سرایی) استفاده کرده‌اید و با مشتریان ارتباط عمیق‌تری برقرار کردید، هم تعداد زیادی محتوای UGC جمع کرده‌اید. علاوه بر این، مخاطبین دیگر داستان مشتریان را می‌خوانند و به خرید محصول ترغیب می‌شوند.

 

همچنین در تولید محتوا برای رسانه های اجتماعی، همیشه سعی کنید داستان تعریف کنید. یک مکان عالی برای داستان گویی، استوری‌های اینستاگرام هستند. طبق تجربه، استوری تلینگ در استوری‌ها، تعامل شگفت‌انگیزی دریافت می‌کند؛ مخصوصا اگر در ادامه با پرسیدن یک سوال از مخاطبان‌تان، با آن‌ها بحث و گفتگو داشته باشید.

محتوای UGC در استوری تلینگ

جواب به سوالات زیر در این روش به شما کمک می‌کند:

  • – آیا مشتری مشهوری دارید؟ از کجا با برند شما آشنا شد و چرا محصول شما را استفاده می‌کند؟
  • – آیا مشتری وفادار دارید؟ دلیل وفاداری‌اش را در قالب داستان تعریف کنید.
  • – تجربیات مشتری در مورد محصول شما چیست؟
  • – اگر محصول شما به عنوان هدیه داده شده، خاطره آن هدیه چیست؟

 

5. داستان گویی در تبلیغات

قصه گویی در تبلیغات از سال‌های دور در دنیای تبلیغات برندها وجود داشته و اتفاقا این تکنیک روز به روز بهبود پیدا می‌کند و از بین نمی‌رود. دلیلش هم همانطور که گفتیم به آن ارتباط عاطفی برمی‌گردد که برند در مخاطب به وجود می‌آورد.

کمپانی مرسدس‌ بنز از تکنیک استوری تلینگ (داستان سرایی) بسیار استفاده می‌کند. بیایید یکی از این تبلیغ‌ها را با هم بررسی کنیم.

سال 2010 مرسدس بنز کمپین تبلیغاتی با نام “Sorry” (متاسفم) اجرا کرد که خیلی موردتوجه قرار گرفت. داستان از اینجا شروع می‌شود که فردی سوار بر اتومبیل بنزش در جاده‌ با سرعت در حرکت است و بدون اینکه به جلو توجهی داشته باشد در تابلو‌های کنار جاده دنبال آدرس می‌گردد.

کمی بعد عزراییل کنار دست او ظاهر می‌شود و با گفتن “متاسفم” خبر از پایان عمرش می‌دهد. راننده سریعا جلویش را نگاه می‌کند و می‌بیند در چند سانتی مانعی قرار دارد.

اینجاست که ترمز فوق‌العاده‌ی بنز پا به میدان می‌گذارد. ماشین در چند سانتی مانع متوقف می‌شود و عزراییل ناکام می‌ماند. (تماشای کامل این تبلیغ)

 

داستان سرایی در تبلیغات و بازاریابی

در واقع در این کمپین تبلیغاتی از تکنیک تعارض استفاده شده (تکنیک شماره 11)، و دو استراتژی که در این مقاله بیان کردیم در این تبلیغ آمده است.

اضافه شدن عزراییل به داستان و مکالمه او با راننده (پیچیدگی تبلیغ).

اتومبیل تا مرز تصادف می‌رود (پیش رفتن داستان تا مرز فاجعه)، که در اینجا ترمز سریع بنز وارد میدان می‌شود و جان راننده را حفظ می‌کند

 

این روش خیلی گسترده است اما سوالات زیر می‌تواند به شما کمک کند:

  • – مشتری با چه مشکلی دست و پنجه نرم می‌کند؟
  • – روش‌های عادی که مشتری (به جز محصول شما) برای حل مشکلش استفاده می‌کند چیست؟
  • – محصول شما دقیقا چطور به مشتری می‌آید؟
  • – مزیت رقابتی‌تان چیست؟

حالا همه این سوالات را تصویرسازی کنید و با تکنیک‌هایی که در این مقاله گفتیم، از آن داستان بسازید.

 

6. داستان سرایی از کارمندان

بسیاری از برندهای بزرگ از استوری تلینگ برای نشان دادن فرهنگ سازمانی‌شان استفاده می‌کنند. با این روش چهره سازمان‌تان را نشان می‌دهید و افراد بخاطر شفافیت شما اعتماد بیشتری نسبت به شما پیدا می‌کنند.

اما مزیت بزرگتری که این روش دارد در جذب منابع انسانی است. وقتی شما داستان‌هایی از محیط کاری، رفتار با کارمندان، تجربیات کارمندانتان از محل کار … تعریف می‌کنید افراد بیشتری دوست دارند با شما کار کنند و در نتیجه نیروهای بهتری جذب می‌کنید.

در این روش می‌توانید سوالات زیر را از خودتان بپرسید و برای هر کدام داستانی تعریف کنید:

  • – یک روز عادی در محیط شرکت شما چطور می‌گذرد؟
  • – کارمندان برای وقت استراحت‌شان چه برنامه یا امکاناتی در شرکت دارند؟
  • – کارمندان شما چه شکلی هستند؟ تجربیات جالب‌شان از کار با شما چیست؟
  • – کارمندان شما چگونه محصولات را تولید می‌کنند؟ آیا آن‌ها کار خاصی انجام می‌دهند که باعث شود شما از سایر رقبایتان متمایز شوید؟
  • – کارمندان شما چطور به مشتریان کمک می‌کنند؟
  • – آیا هیچ یک از کارمندان شما داستان‌های شخصی دارند که جنبه انسانی به کسب‌وکار شما بدهند؟ آن‌ها به مشتریان شما چه کمک‌های بزرگی کرده‌اند؟
  • – کارمندان شما چه شکلی هستند؟ آیا آن‌ها ویژگی‌ها و تجربیات ویژه‌ای دارند؟
  • – آیا کارمندان شما در راستای رسیدن به هدف خاصی زندگی می‌کنند؟ چرا آن هدف مهم است؟

حتما تکنیک‌های داستان سرایی در بازاریابی را نیز مطالعه کنید تا بتوانید داستان‌هایی تعریف کنید که مخاطب را مجذوب شما کند.

 

جمع‌بندی

استوری تلینگ یا همان داستان سرایی در کسب‌ و کار، یکی از استراتژی‌های قدرتمند تاثیرگذاری بر مخاطب است. با دانستن تکنیک‌هایی که نتیجه تحقیقات روانشناسی است، می‌توانید داستان‌تان را برای مخاطب جذاب‌تر کنید و تاثیر عمیق‌تری روی او بگذارید. از این فرصت استفاده کنید تا فراموش‌نشدنی شوید! اما، داستان برند شما چیست؟

 

این مقاله را به اشتراک بگذارید

Telegram
LinkedIn
WhatsApp
Email
Facebook
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments

مقالات بیشتر

دغدغه «چه پستی بگذارم؟» را برای همیشه فراموش خواهید کرد!

جامع‌ترین مجموعه ایده‌های پست‌گذاری که کمک‌تان می‌کند نه‌تنها جان تازه‌ای به پیج‌تان بدهید، بلکه مخاطبان‌تان را میخکوب محتواهایتان کنید.

کتاب 222 ایده تولید محتوا